چرا "فلسطین"؟؟
جوانانی از دانشگاههای تونس و مصر _ سالگرد بیداری جهان عرب _ ۱۳۹۷
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین. الصلاه و السلام علی نبیّنا نبیالرحمه اباالقاسم محمد و آله الاطهار و صهب المنتجبین. تشکر میکنم از این که تشریف آوردید و امیدواریم که این نخستین جلسه ما آخرین جلسه ما نباشد. از حدود یک قرن پیش که آخرین باروهای قدرت اسلامی فروپاشید در ایران، در عثمانی ترکیه، و در هند، و جهان اسلام بین ارتشهای استعماری غرب تقسیم شد و تونس شما سهم استعمار فرانسه شد و ایران ما سهم استعمار انگلیس و بعد آمریکاییهاشد، تا امروز هزاران توطئه اتفاق افتاد تا هم رابطه ما با شما قطع باشد هم رابطه ما و شما هر دویمان با اسلام قطع بشود زبان فرانسوی و فرهنگ فرانسوی در تونس اجباری شد، زبان و فرهنگ انگلیسی در ایران اجباری و تحمیل شد و تلاش کردند مذهب و اسلام را در هر دو سرزمین بطور کامل محو کنند نه فقط زبان ما و شما بلکه خط ما و شما، طرز پوشش، سبک زندگی و سیاست و اقتصاد و آموزش و پرورش همه چیز را به سبک خودشان کنترل کنند تا نسلهای بعد را هم بتوانند در کنترل کامل خودشان داشته باشند. منتهی قبل از این و طبیعتاً بزرگترین و مهمترین قربانی فلسطین بود و این همه تأکید نهضتهای اسلامی از شرق تا غرب جهان اسلام در دهههای اخیر بر مسئله بیتالمقدس و فلسطین علت اصلی آن این است که شاید فلسطین مسئله سمبلیک و نماد اصلی کل سرزمین اسلام است که مستقیم یا غیر مستقیم اشغال شده است. وضعیت طوری است که گرچه اغلب سرزمینهای اسلامی تحت استعمار غرب هستند ولی اگر فلسطین آزاد بشود که این قبلاً یک آرزو بود ولی امروز یک امید است و کاملاً شدنی است بقیه برج و باروهای استعماری در جهان اسلام فرو خواهد ریخت و جهان اسلام آزاد خواهد شد. شما هر سرزمین مسلمین و هر کشور اسلامی را که از چنگ قدرتهای غربی خارج کنید بقیه کشورها تحت سلطه هستند تا آزاد شوند اما اگر قدس آزاد بشود من معتقدم ظرف مدت کوتاهی همه جهان اسلام به شکل دومینووار آزاد خواهد شد و همه قدرتهای استکباری غرب حساب کار خودشان را خواند کرد و خودشان به پای خودشان جهان اسلام را ترک خواهند کرد. گاهی مسلمانان تحت ستم در کشمیر، چچن، غرب و شرق و نقاط مختلف میگویند که چرا انقلاب اسلامی ایران مسئله اصلیاش را روی فلسطین و قدس متمرکز کرده است؟ مگر بقیه مسلمین جهان تحت ستم نیستند چرا به اندازه فلسطین از آنها حرف نمیزنید؟ جواب ما این است که همه مسلمین باید آزاد بشوند و امت واحده اسلامی با عزت و استقلال دوباره تشکیل بشود و همه مذاهب اسلامی در کنار هم تمدن جدید اسلامی را بسازند اما نقطه و گرانیگاه اصلی فلسطین است. اگر فلسطین آزاد بشود مشکل جهان اسلام حل خواهد شد.
بچههای ما فرزندان امام خمینی(ره) هر جا جهان اسلام مورد حمله قرار گرفت در حد توانشان حضور پیدا کردند یعنی برادران ما در قضایای افغانستان در کنار مجاهدین افغان هم علیه شوروی و هم علیه سایر اشغالگرانجنگیدند. در عراق و سوریه دولتهای عراق و سوریه رسماً از ایران کمک خواستند که تحت اشغال دشمن و تروریزم وهابی نابود نشوند و ملتهای دیگر، لبنان، فلسطین، یمن، بوسنی هرزه گویین و هیچ حکومت عربی حتی یک فشنگ به فلسطینیها کمک نکرده، انقلابی که به فلسطینیها نه فشنگ بلکه موشک داد و در کنار آنها بود مهمترین نقطه قدس است و صهیونیستها از هیچ قدرتی در جهان اسلام از هیچ حکومتی نگران نیستند و نمیترسند الا از انقلاب اسلامی. سال 1979 (1357) که انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد موشهدایان تروریزم جنایتکار حاکم بر اسرائیل (فلسطین اشغالی) اعلام کرد بزرگترین زلزله تاریخ معاصر اتفاق افتاد و آثار آن را از همین الآن میشود فهمید دوتا اثر مستقیم دارد یکی خطر سقوط رژیمهای وابسته خطر انقلاب در تمام جهان عرب، دوم خطر فلسطین است و این که نهضت فلسطین دوباره احیاء شد. مقامات اسرائیل از اول گفتند ما نه از سوسیالیزم و کمونیزم نه از ناسیونالیزم قومیت عرب نمیترسیم چون اینها نه چنین قدرتی دارند و با ما هم ساخت و پاخت دارند با هم میسازیم! اما حرکت اسلامی برای رهایی فلسطین نگران کننده است چون این خط, سازشپذیر نیست و اهل جهاد است.
رژیم صهیونیستی در تمام عمر خود شکست واقعی را تجربه نکرد. جز یک دوره در زمان جمال عبدالناصر و اتحاد مصر و سوریه که آن را هم بعد اینها جبران کردند و یک حالت یأس و شکست و افسردگی در جهان اسلام بطور عام و در جهان عرب طور خاص ایجاد شد که ما نمیتوانیم پیروز شویم! اما شما دیدید که در 4 جنگ اخیر، صهیونیستها چهار شکست بزرگ خوردند و از حزبالله در لبنان و هم ازجهاد اسلامی وحماس در فلسطین هم برای اولین بار اولین کشور عربی که اشغال کردند و مجبور شدند عقبنشینی کنند و کلاً ترک کنند لبنان بود قبل از آن به هر کشوری حمله کرده بودند اشغال کردند و اسرائیل بزرگتر شد. برای اولین بار در لبنان عقبنشنی شد و از انقلاب اسلامی شکست خوردند و بعد هم در جنگ 33 روزه، 22 روزه، 8 روزه و جنگهای متعدد که در تمام این جنگها انقلاب اسلامی در کنار مقاومت اسلامی در غزه و در لبنان ایستاد بر سر صهیونیستها فرود آمد و این برای اولین بار بود که اسرائیل و رژیم صهیونیستی 4تا شکست را پشت سر هم تجربه کرده، لب پرتگاه بود و آماده سقوط بود که متأسفانه جنگهای داخلی و مذهبی را غرب به کمک وهابیت شروع کرد برای این که رژیم صهیونیستی را نجات بدهند.
ما الان با سه – چهار جریان در باب مسئله فلسطین مواجه هستیم. 1) جریان خیانت و سازش که تقریباً همه حکومتهای عربی خط خیانت فلسطین را فروختند علیرغم این که شعار آزادی فلسطین را دادند ولی همه در کنار رژیم صهیونیستی بودند رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناختند و سران حجاز در کنار ژنرالهای انگلیسی و در کنار لرنس وارد فلسطین اشغالی شدند. تا امروز رژیمهای منطقه، رژیم مصر، رژیم اردون و رژیمهای دیگر اینها رژیم صهیونیستی را حفظ کردند. تنها حکومت عربی که به فلسطین خیانت نکرد سوریه بود. آل سعود نباشد رژیم صهیونیستی 6 ماه هم عمر نخواهد کرد اینها هم به لحاظ نفت و انرژی و هم به لحاظ سرکوب جنبشهای ضد صهیونیستی از زمان 1948 تا امروز، اینها در بقاء اسارت فلسطین و قدس و حتی اسارت رژیمهای دیکتاتوری دیگرنقش اصلی را داشتند. دیکتاتور تونس بنعلی به محض این که فرار کرده به عربستان رفته، این نشان میدهد که در مبارزه با حقوق ملتهای مسلمان عرب، سنی و شیعه، و در مبارزه با آلمان فلسطین چقدر سهیم هستند؟ در هر دورهای به یک شکلی رژیمهای عربی از رژیمهای صهیونیستی حمایت کردند. از جمله رژیم تونس هم در زمان بورقیبه و هم در زمان بنعلی و رژیم ایران در زمان پهلوی و شاه، همه به شکلهای مختلف در کنار رژیم صهیونیستی بودند. آخرین شکل که جنایت و فاجعه در منطقه ایجاد کرد این بود که وقتی دیدند رژیم صهیونیستی چهارتا شکست پیدرپی در لبنان و غزه خورد اینها شروع کردند در داخل ایران از طریق رسانههایشان گفتمانسازی با شعار نه غزه نه لبنان یعنی غزه و لبنان به ما ربطی ندارد. یک جانم ایران هم ته آن گذاشتند که یعنی بگویند ما بخاطر ایران این حرف را میزنیم در حالی که آنهایی که جانشان را فدای ایران کردند همانهایی بودند که در غزه و لبنان کمک کردند شما هیچ وقت از ایران در هیچ جنگی دفاع نکردید حتی وقتی صدام به ایران حمله کرد اینهایی که میگفتند جانم فدای ایران در جبههها نبودند. طرفداران اسلام و اسلامگرایان با شعار یاحسین و عاشورای امام حسین جنگیدند همانهایی که 8 سال با صدام جنگیدند که یک وجب از خاک ایران اشغال نشود همانها رفتند به غزه و لبنان کمک کردند اینها در شعارهای اسرائیلی و آمریکایی در رسانهها شعار سوریه را رها کن یعنی دولت و ملت سوریه از ما کمک خواستند مستشار بفرستیم که ایران وارد جنگ در سوریه نشد مستشار فرستاد تا جلوی داعش و وهابیها و متحدین صهیونیسم را بگیرد که اینها مجروحینشان در بیمارستانهای اسرائیل معالجه میشوند و میشدند علناً خود تلویزیون اسرائیل هم اینها را نشان میدهد یا گفتند در ایران شعار مرگ بر فلسطین بدهید! ایرانی که بزرگترین پایگاه مقاومت و دفاع از فلسطین در تمام جهان و جهان اسلام است وحتی روابط خارجی خودش را با همه دولتها بر اساس موضع آنها در مورد مسئله فلسطین همیشه تعیین کرده است چون قدس فلسطین را نه یک مسئله فلسطینی میداند نه یک مسئله عربی میداند بلکه مسئله اسلامی و انسانی میداند شروع کردند یک چنین فعالیتهایی را در اینجا کردند هدف اصلی حفظ رژیم صهیونیستی بوده است. رژیمهای منطقه، آمریکا، انگلیس، فرانسه، سازمانهای بینالملل و ایدئولوژی وهابیت تکفیری همه اینها در کنار هم برای حفظ رژیمهای فاسد عربی که سقوط نکنند مثل تونس نشود و برای حفظ رژیم صهیونیستی تشکیل شد. این جنگهای داخلی را در یمن، در سوریه، عراق و همه جا راه انداختند و دلشان میخواهد این جنگها به مصر و تونس هم کشیده شود. این جنگهایی که بین مذاهب مسلمان در منطقه راه انداختند فقط پاسخ صهیونیستی به گفتمان وحدت امت اسلام، همه مذاهب اسلامی برای رهایی قدس بود. خط مقدم جبهه، غزه و جنوب لبنان بود و کرانه باختری. رود اردن. اما با این توطئهها خط مقدم جبهه را به بغداد و دمشق و صنعا و عدن کشاندند برای این که در جنگهای داخلی با کمک ارتشهای خارجی نگذارند امت اسلام متحد وارد عمل بشود و کار رژیم صهیونیستی را یکسره کند. الآن اگر یک نبرد واقعی اتفاق میافتاد یک نبرد دیگر همه معادلات نظامی میگوید که فلسطین میتوانست آزاد بشود صهیونیستها در جنگ 33 روزه یک کیلومتر نتوانستند جنوب لبنان در برابر چند هزار جوان حزبالله جلو بیایند. نتوانستند دوباره وارد غزه بشوند حتی کرانه باختری رود اردون را دارند از دست میدهند. نخستوزیر اسرائیل اعلام کرد ما میخواستیم ایران را محاصره کنیم ولی امروز خودمان در محاصره هستیم. از چهار طرف ما را محاصره کرده، از غرب، غزه است. از شمال در لبنان، از شرق کرانه باختری که فلسطینیها آنجا هم مسلحانه وارد نبرد بشوند. خب در آن شرایط، 5- 6 سال پیش اگر یک جنگ دیگر میشد جنگ 33 روزه 22 روزه شد بعد 11 روزه و بعد 8 روزه. جنگ بعدی ممکن بود ظرف یک روز کار اسرائیل تمام شود یعنی هزاران مجاهد اسلامی داخل فلسطین اشغالی بریزند و شهرها را آزاد کنند ولی چه کردند؟ جنگهای مذهبی، شیعه، سنی، علوی، سلفی راه انداختند و به جای رژیم صهیونیستی سه – چهارتا کشور عربی را منهدم کردند تا رژیم صهیونیستی را نجات بدهند. حواسمان به این مسائل باشد و در این قضیه هم غرب و صهیونیستها و رژیمهای عربی فاسد همه در کنار هم بودند. و از این ایدئولوژی وهابیت هم استفاده کردند این راجع به وضعیتی که بوده.
اما امروز چه باید کرد؟ اولاً وضعیت موجود را باید درست بشناسیم الآن اسلام انقلابی نه اسلام ارتجاعی و وهابی و همینطور نه اسلام لیبرالی، اسلام آمریکایی، اسلام فرانسوی و انگلیسی، اسلام انقلابی متعادل، اسلامی که عدالت، عقلانیت و معنویت هر سه را آنگونه که قرآن و سنت رسول خدا فرموده به آنها توجه داشته، الآن در چه موقعیتی است؟ دوماً؛ جوانان عرب بطور عام و جوانان تونس به طور خاص چه وضعیتی و چه مسئولیتی دارند و چه امکانات عظیمی در اختیارشان است؟ حالا آنچه که عرض میکنم تلاش میکنم به این دو سؤال پاسخ بدهم.
مسئله اول این که مسئله فلسطین را فقط نظامی دیدن و فقط مربوط به جغرافیای فلسطین دیدن اشتباه است. مسئله فراتر از این است. ریشههای دیگری دارد و باید به آن توجه کرد. پرسش اصلی این است که چرا جهان اسلام در صد سال گذشته فرو ریخت و ازهم پاشید و بین فرانسویها، روسها و بعد آمریکاییها تقسیم شد؟ و چرا تمدن اسلامی که اوج قدرت و علم و صنعت بود و بزرگترین قدرت جهان برای قرنها و قرنها بود با یک حساب بیش از 800 سال، 8 قرن قدرت اول جهان بود و دامنهاش از شمال آفریقا مراکش و تونس، تا فلسطین، تا ایران، تا شبه جزیره هند بلکه تا شرق آسیا، مالزی و اندونزی را فرا میگرفت چه شد که بخصوص در این صد ساله اخیر تبدیل به یک جامعه پراکنده ضعیف تجزیه شده و تحت استعمار تبدیل شد و بعد هم به لحاظ علمی و اقتصادی کاملاً عقب افتاد و به ملتهای درجه دو، پراکنده و وابسته تبدیل شدند و ارتباطمان هم با همدیگر قطع شد.
من فکر میکنم مشکل ما قبل از این که نظامی باشد مشکل فرهنگی است. اگر مشکل فرهنگی حل بشود به لحاظ نظامی آزادی سرزمینهای اسلامی و بخصوص فلسطین کار بسیار آسانی است چنان که هر وقت در این 30- 40 سال با صهیونیستها مستقیم یا غیر مستقیم مواجه شدیم انقلاب اسلامی اینها را شکست داده است. ما باید ابتدا ریشههای فرهنگی این شکست و زوال و انفصال این صد سال اخیر را بخصوص دوباره بررسی کنیم و ببینیم چرا ارتباط ما و شما قطع شد؟ و چرا واسطه این ارتباط، همان فاصله این ارتباط است. آنهایی که به اسم واسطه بین ما و شما هستند در واقع فاصله بین ما و شما هستند. چرا تونس و شمال آفریقا، جهان عرب از طریق رسانههای دشمن به ما معرفی میشود و ما از طریق رسانههای دشمن به شماها معرفی میشویم. به لحاظ تاریخی رابطه ایران و تونس را ملاحظه بکنید شاید شماها هم اطلاع نداشته باشید چون اینها را که آموزش نمیدهند. فرانسویها که نمیگذاشتند اینها به کتابهای درسی بیاید. ریشههای تشیع در شمال آفریقا و در خود تونس چقدر اینها را میدانند؟ الآن متهم میکنند که ایران امپراطوری شیعه است و میخواهد فارس بر عرب حاکم بشود! و امپراطوری ایران این را در جهان عرب میگویند تا جوانان مسلمان عرب و سنی را از انقلاب اسلامی بترسانند. بعد توی ایران همانها میآیند تبلیغ میکنند که جمهوری اسلامی دارد ایران و پول و سرمایه و ثروت وجوانان ایران را دارد در سوریه و عراق و فلسطین فدای عرب میکند! به ما چه؟ آنها عرب هستند. از دو طرف دو چیز متناقض را میگویند! در جهان عرب میگویند ایران میخواهد شیعهها را سنی کند و عرب بر عجم مسلط شود در ایران دارد پول و نفت و آب و برق و همه چیزتان را دارند به آنها میدهند! برای این که رابطه ما با هم برقرار نشود و ملتهای ما از هم فاصله داشته باشند. این اولین توطئه است که ما باید با آن مواجه بشویم میخواهند بعد از انقلاب نسل جدید ایران را با نسل جدید جهان عرب بگویند که شما به هم ربطی ندارید بلکه منافع شما در ضرر آنهاست و منافع آنها در ضرر شماست یعنی ما برادر که نیستیم بلکه رقیب هستیم بلکه دشمن هستیم. این خط صهیونیستی است که از طریق رسانههای دشمن ترویج میشود. برای رهایی فلسطین یکی از اولین و واجبترین اقدامات در جهت وحدت اسلامی این است که هرجا میخواهند بحث شیعه و سنی یا عرب و عجم، یا فارس و تُرک و عرب را مطرح کنند محکم جلوی این بایستید. اینها توطئههای صهیونیستی و آمریکایی است. پهلوی گفت ما قبل از این که مسلمان باشیم ایرانی هستیم اسلام دین عربهاست به ناسیونالیزم ایرانی و پانفارسیزم قبل از اسلام برگردیم. قبل از اسلام عربی را که زبان دوم مردم ایران است و زبان اسلام است از ایران حذف کنند. در ایران به اسم دفاع از ایران و فارسی با عرب و اسلام مبارزه کردند بعد به جای زبان عرب، زبان انگلیسی را در مدارس الزامی کردند که هنوز هم در مدارس هست. فرانسویها در تونس هم همین کار را کردند. تلاش کردند رابطه شما را با اسلام و حتی با زبان عرب، قطع و تضعیف کنند که شما بعضی از تونسیها بربر و آفریقایی هستند اصلاً عرب نیستند. زبان اصلی شما آفریقایی بوده نه عرب، این تلاشها را از 200 سال پیش شروع کرده بودند الآن شاید خیلی مشتری ندارد ولی آن موقع مطرح شد و بعد به اسم استقلال تونس استعمار پنهان غرب ادامه پیدا کرد ضد دینترین رژیم عربی را در تونس سر کار آوردند یعنی حمید بورقیبه که درست مثل حمید بورقیبه در تونس، رضاشاه پهلوی و بچهاش را در ایران آوردند یا آتاتورک مصطفی کمال را در ترکیه آوردند و در جاهای دیگر هم همینطور. همه جا یک سیاست داشتند مبارزه با نماز و روزه. مبارزه با حجاب. مبارزه با زبان قرآن. مبارزه با فرهنگ دینی، تحت عنوان ناسیونالیزم، در ایران ناسیونالیزم ایرانی و در تونس و جاهای دیگر ناسیونالیزم عربی. میگفتند محمد هم چون عرب است ما میگوییم و الا امت اسلامی نمیگفتند الامه عربیه اینجا هم میگفتند فارسیه. آن هم میگفت مردم تُرک و کُرد، همه را به جان هم انداختند یا همه را از هم بیگانه کردند. یا در بحث شیعه و سنی که شیعه، البته ما شیعههای افراطی منحرف داشتیم الآن هم داریم اما شیعه اهل بیت(ع) با غلات و افراطیون مخالف است ولی اتهاماتی که به شیعه زدند که اصحاب پیامبر را کلاً با آنها دشمن است مشرک است امامپرست است شیعه فلان است و هرگز هم نگذاشتند که پاسخ علمای شیعه جایی منتشر شود و خیلیها هم اینها را باور کردند. ما گذشته از شیعه افراطی و منحرف که داریم مثل سنی منحرف، هر نوع جریان انحرافی و افراطی و غلات، افراطیون، باید دقیقاً بشنویم که قضیه چه بوده؟ شما میدانید که تونس جدید، تمدن تونس و شمال آفریقا را شیعه اهل بیت(ع) ایجاد کرده است. بله ما با شیعیان منحرف کاری نداریم.
من یک مقدار راجع به سابقه ایران و تونس و همینطور راجع به تاریخ شیعه در تونس و شمال آفریقا چند نکته را بگویم که اینها را باید گفت که ترس از شیعه که آی شیعه آمد، آی شیعهها مشرک هستند، شیعهها میخواهند سنیها را شیعه کند یا شیعهها میخواهند عرب تابع عجم باشد فضای ترس یک کاری است که وهابیت و صهیونیستها ایجاد کردند که ما و شما با هم نباشیم. من چند دقیقهای اجازه میخواهم راجع به این سابقه تاریخی که ما یکی بودیم و یکی هستیم را خدمت شما عرض کنم که این مسئله مربوط به همان قرن اول هجری است. امام خمینی بارها میگفت ما دنبال تقسیم جهان اسلام به شیعه و سنی نیستیم ما دنبال وحدت همه مسلمین هستیم این مسئله شخصی است هرکسی خودش بر اساس آگاهی تصمیم میگیرد ضمن این که شیعه و سنی، اختلاف مبنایی ندارند اصول ما یکی است. تهمتهایی که به شیعه میزنند که برای زیارت پیامبر و اهل بیت پیامبر این شرک است. برای چی؟ مگر وقتی به کسی احترام میگذاری احترام یعنی این که داری او را عبادت میکنی؟ قبر پیامبر را میبوسی یعنی پیامبر را میپرستی؟ وقتی شما دست پدر و مادر یا استادت را میبوسی یعنی داری پدر و مادر یا استادت را عبادت میکنی؟ احترام یعنی عبادت؟ زیارت احترام به اولیای خدا برای خداست نه عبادت آن کسانی که به زیارتشان میروید. یا شیعه چرا مُهر دارد؟ خب سجده بر خاک و زمین گفتند. زمین از نظر فقهای شیعه و بعضی از فقهای اهل سنت، زمین باید یک خاک یا چیزی باشد که مستقیم از خاک و سنگ است مثلاً روی فرش نباشد. مُهر درست میکنند که روی خاک سجده کنند، میگویند شیعه مُهرپرست است! شیعه مثل اغلب اهل سنت، محبّ اهل بیت پیامبر(ص) است. همه مردم تونس و شمال آفریقا محبّ اهل بیت(ع) هستند. حبّ اهل بیت(ع) که به معنی پرستش اهل بیت نیست. بله در خلافت پس از پیامبر نظر دارد اما خود امیرالمؤمنین(ع) با خلفا همکاری کرد، مشورت میداد انتقاد هم میکرد. ولی درگیری نشد. اختلافات در مباحث فقهی، کلامی، تفسیر، حدیث بین همه مذاهب اسلامی هست. جناب مالک بن انس که مردم تونس ظاهراً اغلب مالکی هستند شما میدانید که ایشان نزدیک به فقه شیعه است. بسیاری از فتواها عین هم است. مالک، شاگرد امام جعفر صادق، اهل بیت(ع) و فرزند پیامبر(ص) است. خود جناب مالک میگوید من کسی باتقوا و عالمتر و زاهدتر از جعفربنمحمد ندیدم چنان که ابوحنیفه میگوید اگر من آن دو سال شاگرد جعفربنمحمد (امام صادق(ع)) نبودم نابود شده بودم من هرچه دارم از او دارم. رهبران مذاهب اسلامی همه یکی و با هم بودند این دعواها نبوده، مدام فعالیت میکنند میگویند در مصر و تونس، ایران میخواهد تشیع را به مصر و تونس بیاورد میخواهد آنها را شیعه کند! اصلاً قبل از این که حکومت شیعه در ایران بوجود بیاید قرنها قبل از ایران حکومت شیعه در تونس و شمال آفریقا بوده، این چه حرفی است؟ تشیع قبل از ایران در شمال آفریقا و تونس و مصر بود. حتی قبل از ادریسیها و ادارسه از قبل از آنها در قرن دوم هجری، حتی قبل از حکومت فاطمیون در مصر که از تونس شروع شد و همه اینها محبّ اهل بیت(ع) بودند قبل از این حرفها بوده، زمان کربلای سیدالشهداء(ع) وقتی کربلا اتفاق افتاده در شمال آفریقا از جمله تونس، قیام برای خونخواهی امام حسین(ع) آن زمان اتفاق افتاده، قبل از ایران. هنوز در ایران حکومت شیعه نبوده، حکومت ایران تابع خلافت عباسی بوده، قبل از بنیعباس قبل از ایران در تونس، رسماً علیه بنیامیه در انتقام خونخواهی کربلا قیام کردند و شما یک قتل عام بزرگ در تونس دارید زمان چند سال بعد از کربلا، شبیه قتل عام حرّه در مدینه، در تونس اتفاق افتاده است. باز اگر میگفتند تونسیها میخواهند ایران را شیعه کنند قابل قبول بود.
ببینید فرزندان امام حسن مجتبی(ع) فرزند پیامبر اکرم(ص) سه برادر هستند که علیه بنیامیه به انتقام قیام کردند. یکی از آنها شهید میشود. محمد نفس زکیه است که قیام مسلحانه میکند از اولاد امام حسن(ع) و اولاد اهل بیت(ع) است او هم شهید میشود. بعد دو برادر هستند یحیی و ادریس. یحیی به ایران میآید و ادریس به تونس میرود و این دو نفر در این دو جا دوتا حکومت شیعه ایجاد میکنند. یحیی به شمال ایران در گیلان و طبرستان آمده، مردم و ایرانیانی که هنوز مسلمان نشده بودند آنها را مسلمان و محبّ اهل بیت(ع) میکنند و حکومت اسلامی اهل بیتی در ایران تشکیل میدهند. برادرش که ادریس است تحت تعقیب حکومت اموی است به مکه و از آنجا به مصر و تونس میآید اولین حکومت اهل بیتی اسلامی را در تونس تشکیل میدهد. آنها ادریسیها میشوند و اینها هم شیعیان زیدی در شمال ایران. دوتا حکومت عظیم دوتا تمدن ایجاد میکنند. کی ایران خواسته بیاید تونس را شیعه کند؟! خب اینها دروغ تاریخی است. قبل از این که در ایران انقلاب بشود مگر در تونس برای امام حسین(ع) عزاداری نمیکردند؟ همان سنی مالکی مگر برای سیدالشهداء(ع) عزاداری نمیکرد؟ اینها در تاریخ تونس قبل از انقلاب ماست. کجا ایران خواسته این کار را انجام بدهد؟ تا مدتها قبل عاشورا در تونس تعطیل رسمی بود. از قرنها قبل در آداب تونس نوشتهاند که در روز عاشورا مراسم جشن عروسی برگزار نمیکردند با این که بنیامیه میگفتند عاشورا را جشن بگیرید ولی اینها این کار را نمیکردند حتی در عزاداری غذاهای رنگین نمیخوردند. از قرنها قبل در تونس صبح عاشورا مردم یاد شهدای کربلا میکردند. از قرنها قبل مردم تونس شب عاشورا آتش راه میانداختند، شعلهور میکردند و این جزو سنتهای قرنهای تونس است. مردم گلوله شلیک میکردند و آتش روشن میکردند میگفتند شام غریبان اطفال کربلاست. مثل ایران که در روز عاشورا که غروب میشود شمع برای شام غریبان روشن میکنند چنین سنتی در تونس برای همدردی با اطفال امام حسین(ع) برگزار میکردند. کجا ایران خواسته عاشورا و امام حسین و شیعه را به تونس ببرد؟ در تونس قبل از ایران این کارها و این فرهنگ بوده است. میگویند در عاشورا سرمه کشیدن ممنوع است. یعنی اعلام عزا میکنند.
اولین شهرهای اسلامی که در شمال آفریقا کلاً بنا شده است همه توسط جریانهای شیعه اهل بیت بوده است. یعنی قاهره را و الازهر را فاطمیون به نام حضرت زهرا(س) ساختهاند. فاطمیون از تونس شروع شد بعد به مصر رفت. البته ما به فاطمیون اشکالات و انتقاداتی داریم ممکن است انحرافاتی هم داشتند اما این را بدانیم اصل جریان این بوده، یا فرض بفرمایید فاس در مراکش، این شهر را همین جریانهای شیعه در مراکش ساختند. اولین مساجد و شهرهای اسلامی را آنجا ساختند. قیروان در تونس، شما میدانید ریشه کلمه قیروان فارسی است؟ قیروان یعنی کاروان؛ چون این شهر محل عبور کاروانها بود و به زبان ایرانی کاروان میگفتند بعد به عربی قیروان گفته شد. قیروان یا کاروان یک شهری است که مسلمین ایرانیها خراسانیها آنجا ساختند و این اولین شهر اسلامی است همین الآن هم شهر زیارتگاه در تونس است. روابط ما از قبل اینطوری بوده است. بیش از دویست کلمه فارسی در زبان عمومی مردم تونس هست خیلیها از خودشان هم نمیدانند که اینها فارسی است همین فاس مراکش را همین ادریسیها ساختند. ادریس اول با اسپانیاییهای مسلمان اینها آنجا ساختند به عنوان یک قدرت اسلامی شیعی در مراکش و الجزایر و تونس بودند. اینها نوه امام حسن مجتبی(ع) است که در آنجا قیام کرده است. شهر فاس، شهر قیروان، شهر قاهره، همه را اینها ساختند.
همین الآن آثار فارسی و ایرانی در معماری تونس که از خراسان رفتند، چون ایرانیها خراسان هم زمان بنیعباس، چون بنیعباس از خراسان ایران شروع شد که آمدند بنیامیه را سرنگون کردند بنیعباس هم آغازشان از ایران و خراسان بود. یک عده از خراسان زمان بنیعباس به مصر و تونس و شمال آفریقا آمدند هم به عنوان مهندس و پزشک، هم ژنرال نظامی، یک عده هم به دعوت فاطمیون که علیه بنیعباس بودند از ایران آمدند بنابراین دو – سهتا موج مهاجرت وسیع، چه شیعی، چه سنی، از ایران و خراسان به آنجا بوده که نقشهای خیلی مهمی آنجا ایفا کردند. الآن در معماری تونس، در موسیقی تونس، در زینتآلات و حتی بعضی از خوراکها و رژیمهای غدایی و تغذیه تونس، ریشههای ایرانی هست چنانکه از تونس ما در ایران چیزهایی داریم که ایرانیها خراسانیها از ایران به تونس میرفتند برمیگشتند بخشی از فرهنگ شمال آفریقا را به ایران و خراسان آوردند. ما در ایران هم از آنجا دستاوردهایی داریم. الآن کلماتی مثل گلیم، نارنج، مرزبان، دهقان که شما میگویید همه اینها کلمات فارسی در زبان رایج الآن تونس است. دینار، شیرین، دیوان، برید، همه اینها ایرانی است و بیش از 800 کلمه فارسی که معرّب است در لهجه تونسی وجود دارد یا بسیاری از بزرگان تونس که اینها را به عنوان تونسی میشناسیم مثل امام سحنون، ایشان نیشابوری خراسان ایران است مثل اسدبنفرات، برای خراسان ایران است. عبداللهبن فرّخ فارسی است. خالدبنیزید ایرانی است. خیلی از این فقها و بزرگان تونس، توفیق نداشتم به تونس بیایم ولی شنیدم خیابانهایی در تونس به نام حافظ و مولوی، خیام، فردوسی، ابنسینا، فارابی است. حتی خیابان ارومیه، خیابان رازی. اینها که برای الآن نیست. اینها میگویند جمهوری اسلامی میخواهد به مصر و تونس برود که آنها را شیعه کند یا عجم بر عرب مسلط شود و... ! اینها که برای اینها نیست اینها قرنهاست که چنین رابطهای وجود دارد.
هم اغلبیون اغالبه که اولین بار نیروهای نظامی از طرف حکومت بنیعباس آوردند هم آنها ایرانی و خراسانی بودند و هم وقتی که فاطمیون حاکم شدند میخواهم بگویم ریشههای اهل بیتی، فاطمیون که آمدند شهر مهدیه را ساختند و در مصر شهر قاهره را ساختند و بعد بربریهای زیریون از قبیله صنهاجه در تونس حاکم شدند اینها هم با خلفای فاطمیون بودند. شهر مهدیه در سواحل تونس. همینطور بعد که موحدون در تونس حاکم شدند. موحدین که در قرن 12 میلادی است قرن 6 هجری، موحدون هم شیعه هستند همه اینها محبّین اهل بیت(ع) هستند. موحدون و یک دوره وسیعی از قدرت نظامی و تمدن بود و با امپراطوری غرب روم میجنگیدند و این موحدون هم ریشههای اهل بیتی دارند و از اولاد امام حسن(ع) هستند و حتی وقتی در قرن 18 عثمانیها آمدند حسین بنعلی که یک سردار عثمانی است البته اصل آن یونانی است به نام حسینبنعلی که از طرف عثمانی بر تونس حاکم میشود ارتش حسینیان را با همین نام خودش در زمان عثمانیها تشکیل میدهد که در برابر اروپاییها و فرانسویها بجنگند یا خلیفه فاطمی که عبیدالله مهدی میآید از نسل امام جعفر صادق(ع) است. در پایان قرن اول هجری فاطمیون به نام حضرت فاطمه(س) تشکیل شدند که شروع آن هم از تونس است.
من خواستم اجمالاً عرض کنم این اتهاماتی که میزنند جمهوری اسلامی میخواهد به مصر و تونس برود و آنها را شیعه کند یا حاکمیت عجم بر عرب را راه بیندازد و... کل تاریخ این قضایا را مثل این که نمیدانند! یا پنهان میکنند. در ارتش بنیعباس، پدر ابراهیمبناغلب خودش یک خراسانی است و زیادهالله که از حکومت اغالبه بود همینطور. هاشمیها و علویهای اردن، علویهای مراکش، سنوسیها در لیبی که همین عمرمختار و سنوسیها مقاومت اصلی در برابر ایتالیا و فرانسه بودند. سنوسیها محبّین اهل بیت(ع) هستند. اینها طریقتهای صوفی با گرایشهای شیعی و اهل بیتی بودند. مقاومت در لیبی، در تونس، همه جا در برابر ارتشهای اشغالگر، فرانسه، ایتالیا و دیگران، همهاش از طرف اینها بوده است. جناب مالکبنانس و ابوحنیفه که شاگردان اهل بیت(ع) مستقیم هستند بعد امام شافعی شاگرد اوست و احمدبنحنبل شاگرد اوست و این دو نفر هم غیر مستقیم شاگردان مکتب اهل بیت(ع) هستند و دو قرن، قرن دو تا چهار هجری، ادریسیان و علویها در تونس حاکم هستند. آن دوران چقدر علم رشد کرده، تمدن چقدر رشد کرده، قیام آل حسن. چندتا دولت در یمن، در مصر، در شمال آفریقا، اولاد امام حسن(ع) حکومتهای علوی ساختند. جنبش مهدویت در سودان، مهدی سودانی. گرچه یک تعبیر نادرستی احتمالاً از مسئله مهدویت بود ولی شعار مهدویت، شعار اهل بیتی و شیعی و اسلامی است. در سودان هم مهدی سودانی که جلوی انگلیسیها ایستاد و سودان را آزاد کرد اینها هم با طریقتهای با روح تصوف و عرفان و با گرایشهای شیعی و اهل بیتی بودند. موحدین هم همینطور. دیگران همینطور. حتی بربرهای آمازیق که موحدین علوی از نسل امام حسن(ع) بودند با شعار مهدویت توانست مراکش تا آندلس، الجزیره، مراکش، لیبی، همه جا اینها یک حکومت اهل بیتی ساختند. اینها را پنهان میکنند و نمیگذارند که جوانان نسل جدید شمال آفریقا و از جمله تونس اینها را بداند. این اتهامات از زمان بورقیبه شروع شد. این که وهابیها و رسانههای غربی ترویج میکنند برای الآن نیست. وقتی که در ایران انقلاب اسلامی شد یکی از اولین کشورهایی که جوانان و دانشجویان و علمای آن به خیابان ریختند و تظاهرات اسلامی کردند و گفتند میخواهیم حکومت اسلامی داشته باشیم در تونس بود. اتفاقاً مثل بهار اسلامی اخیر، آنجا هم دقیقاً مثل همین قضایای اخیر اول تونس بعد مصر شد. در مصر هم که خالد استانبولی اسلامگرای سنی و سلفی زد و سادات را که به فلسطین خیانت کرد او را اعدام کرد و در تهران تا همین الآن هم خیابانی به نام شهید خالد استامبولی داریم، او در زندان قبل از اعدام گفت ما میخواهیم کاری که خمینی در ایران کرد ما اینجا در مصر بکنیم. هم دانشجویان تونسی که به خیابان ریختند چون عکس امام(ره) دستشان بود همان موقع بورقیبه توی تلویزیون آمد گفت که اینها خمینیون تونس هستند گفت اینها میخواهند تونس را شیعه کنند و وابسته به ایران هستند. کسی نبود به بورقیبه بگوید مگر تو حالا سنی بودی؟ تو که مسلمان بودی و با نماز و روزه و حجاب، وحشیانهترین حملات را کردی. تو همان کسی هستی که آمدی سخنرانی کردی گفتی روزه برای پیشرفت اقتصادی تونس مضرّ است و به مفتی تونس گفتی که فتوا بدهد ماه رمضان جوانها روزه نگیرند برای پیری بگذارند چون دارند کار اقتصادی میکنند و میخواهند توسعه پیدا کنند. تو همان خائن خبیثی هستی که روز ماه رمضان به تلویزیون آمدی و چیزی خوردی و گفتی که ما خودمان هم اسلامشناس هستیم! من فتوا میدهم که دیگر روزه نگیرید! تو این بودی! تو ضد دین بودی! اولین کسی که آمد گفت شیعه و ایران میخواهد در شمال آفریقا و به تونس و مصر بیاید یکی سادات بود و بعد حُسنی مبارک، در تونس هم بورقیبه بود و بنعلی. اینها اول گفتند. در حالی که مصر و تونس اولین کشورهای عربی بودند که گفتند ما میخواهیم همین خط انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی را برویم نه این که ما میخواهیم شیعه بشویم. نه این که ما میخواهیم تابع ایران باشیم، ما میخواهیم پرچم اسلام بالا برود.
و بعد هم ادعایشان این بود که ما به کمک اروپای مدرن و فرانسه، در تونس دموکراسی و علم آوردیم و جریان اسلامگرا میخواهند مانع پیشرفت اقتصادی و علمی در تونس بشوند و میخواهند تونس را به 1400 سال پیش زمان پیامبر(ص) برگردانند! خب خودشان در تونس چه کردند؟ اولاً مردم تونس به لحاظ تحصیلات و روحیه شهری جزو پیشروترین ملتهای عرب هستند یعنی مثلاً لیبی کنار تونس است ولی روحیات مردم لیبی با مردم تونس خیلی فرق میکند. تحصیلات دانشگاهی و شهری، روحیه شهری در تونس بالاست ولی اینها محصول دورانی نیست که فرانسه آنجا ارتش پیاده کرده و آنجا را اشغال کرده است اینها بعد از این که یک استقلال ظاهری صوری، گرچه آن هم واقعاً استقلال نبود بلکه استعمار غرب و فرانسه پنهان ادامه داشت ولی یک مقداری از انرژی مردم تونس آزاد شد این تحولات ایجاد شد و الا بورقیبه هم تونس را به لحاظ علمی و اقتصادی به آن نقطههایی که شعار داده میشد اصلاً نرساندند. اقتصاد تونس یکی از دلایل سقوط رژیم بنعلی و قبل از آن بورقیبه بود. فارغالتحصیلان بیکار بسیار زیاد بود.
ببینید از وقتی که ارتش فرانسه آخر قرن 19 تونس را اشغال کرده و بعد جنگ بینالملل دوم شده و آلمانها آمدند بعد متفقین پیروز شدند و یک استقلال ظاهری دادند استقلال واقعی نبود. شما اگر ماهیت اینها را میخواهید بفهمید همین حکومت که این جنایات را میکرد بعد از انقلاب «گل یاسمن» در تونس، بنعلی خیلی راحت به عربستان فرار میکند، پیام داده که حقوق من را بیشتر کنید زندگی من باید بهتر بگذرد! وضعیت این است. آن وقت تونس در زمانی که دست فرانسویهاست این کتاب «اضاعات علی الاستعمار و المقاومه فی تونس و فی المغرب الکبیر» برای "الهادی البکوش" است، من داشتم این کتاب را نگاه میکردم میگوید – آماری که خود فرانسه داشته – میگوید در 70 سال استعمار مستقیم فرانسه در کل آن دوران 70 سال، فقط 300 نفر تونسی تحصیلات عالی داشتند! 300 نفر در هر 70 سال! یعنی هر سال فقط 3 یا 4 دانشجو! سالی سه یا چهارتا دانشجو، در حالی که وقتی فرانسویها خارج شدند به سرعت 300 هزار نفر شدند یعنی تحصیلاتشان هزار برابر شد و این که فرانسه و غرب، تونس را به لحاظ علمی و اقتصادی جلو انداختند یک خرافه است. «ان صوتت الاستعماریه کانت تخشی انتشار تعلیم بتونس فمن اده و غلتته استطاعت ان انجازات فرانسه فی المستعمرات و فی تونس خرافه و اسطوره یردد البعض» دروغ محض است! اینها پیشرفتی به تونس نبردند. ایران هم همینطور. پهلوی و انگلیسیها و بعد آمریکاییها گفتند ما میخواهیم شما را متمدن کنیم! زمانی که انقلاب اسلامی در ایران شد دانشجویان ایران صد هزار بودند در حالی که جمعیت ایران 35 میلیون بود الآن جمعیت ایران دو برابر شده ولی تعداد دانشجویان ما 60 برابر شدند! غیر از میلیونها فارغالتحصیل. گفتند رژیم پهلوی، غرب، انگلیس، ایران را به پیشرفت اقتصادی و صنعتی میرساند! ما یک کارخانه صنعتی بزرگی که مونتاژ نباشد و مستقل در ایران باشد نداشتیم. وضعیت دروغهایی که میگویند این است!
خب الآن هم در جوانان تونس نیستند کسانی که واقعاً فکر میکنند شاید ما نوکر فرانسه و غرب باشیم که پیشرفت کنیم؟! هستند! در ایران هم به کسانی دارند همین خط را میدهند. یکی از موانع آزادی فلسطین این تفکر است. امام خمینی گفت به جوانان جهان اسلام بگویید ما میتوانیم، ما نیازی به غرب و شرق نداریم، ما قویتر هستیم. به جوانان تونس یادآوری کنید که اگر غرب میخواست برای شما کاری بکند زمان بورقیبه و بنعلی کرده بود. اگر میخواست کاری بکند. حمید بورقیبه که در سوربن فرانسه درس خوانده بود، حقوق خوانده بود و به اصطلاح روشنفکر بود ادعای این که جزو جنبش استقلال بوده و مجاهد اکبر و مجاهد کبیر هم به ناف او بستند! خب ایشان به محض این که حاکم شد، همانطور که پهلوی در ایران اول از اسلام و دین و روحانیت حرف زد وقتی حاکم شد گفت ما عالِم دین و روحانی نمیخواهیم! لباس روحانیت ممنوع و حوزهها تعطیل. حجاب ممنوع، زنان باید در ایران بیحجاب بشوند. انگلیسها به دست پهلوی. و بعد این که شروع کردند خط فارسی – عربی را میخواستند لاتین کنند که در ترکیه توانستند ولی در ایران نتوانستند و زنان باید بیحجاب و... باشند. عین این کارها را انگلیسها به دست پهلویها در ایران کردند فرانسویها به دست بورقیبه در تونس همین کارها را کردند یعنی در دهه 50 و 60 این آدم آمد به شدت با اسلام مبارزه کرد! یک تحصیلکرده به اصطلاح مدرن در سوربن فرانسه، ادعای این که ما جزو مبارزین استقلال هم بودیم حالا ادعاست! اول آمدند تمام مدارس مذهبی تونس را تعطیل کردند با علم دین در تونس مبارزه کردند. مسجد زیتون را که از قدیمیترین و بزرگترین دانشگاههای اسلامی در جهان اسلام بود که آن هم اتفاقاً ریشهاش به جریانهای اهل بیتی در تونس و شمال آفریقا برمیگشت آن را دانشگاه سکولار کردند و شیوههای غربی و سکولار را تدریس کردند. زبان فراسنه را به جای زبان عربی در تونس گذاشتند! ما که عرب نبودیم عربی را حذف کردند و زبان انگلیسی را اجباری کردند. در تونس که زبان عربی است زبان فرانسه زبان رسمی تونس شد به جای زبان عربی! قانون اسلامی ازدواج و طلاق و خانواده، قانون حجاب و... همه را کنار گذاشت. مبارزه با ازدیاد نسل، کنترل نسل که مدام باید جمعیت مسلمین کمتر بشود! این از سیاستهای اینها بود. در 1956 سقط جنین را در مجلس قانونی و مشروع کردند. سقط جنین پزشکی نه، بلکه سقط جنینهای همین طوری که قتل انسان است. حجاب برای زنان هم در مدارس و هم در خیابانها ممنوع شد، در ادارات ممنوع شد. بورقیبه آمد گفت حجاب ربطی به اسلام ندارد. ایشان خودشان اجتهاد میفرمودند و فتوا میدادند. روزه ماه رمضان را گفت یک چیز ارتجاعی و خلاف است. همین کارهایی که فرانسه به دست بورقیبه و بنعلی در تونس کرد همین کارها را انگلیس به دست پهلوی اول و پهلوی دوم در ایران کرد. امید نسل جدید تونس را از غرب و فرانسه قطع کنید باید به اسلام برگردیم و به تاریخ و تمدن تونس برگردیم که یکی از قدیمیترین تمدنهای اسلامی و آفریقایی است.
هم جریانهای ناصری، هم اخوانالمسلمین ظرفیتهای خودشان را نشان دادند تا چه حدی توان داشتند نکات مثبت، نکات منفی. شرایط جدیدی شروع شده است یعنی هم اخوانیها و هم ناصریها نکات مثبت و هم نکات قابل انتقادی داشتند.
اهمیت تونس را یادآوری کنم. چرا از دسامبر 2010 که در شهر صیدی بوزید آن حرکت شروع شد کل جهان عرب و اهل سنت از شمال آفریقا تا جزیرهالعرب همه دنبال تونس راه افتادند. تونس کشور بزرگی نیست این نشان میدهد قدرت عظیمی که در فرهنگ تونس است یعنی ملت تونس، با این که یک کشور کوچکی است ولی واقعاً در چند مقطع جهان عرب را رهبری کرد. همینطور که در 1979 بعد از انقلاب اسلامی جزو اولین مردم و جوانانی که به خیابان ریختند و شعار حکومت اسلامی دادند و گفتند ما با انقلاب خمینی متحد هستیم و یکی هستیم در همینن قضای اخیر 5- 7 سال پیش هم، وقتی تونس آمد بعد مصر، بعد سوریه، لیبی، بحرین، یمن بعد همه جا شروع شد گرچه این نهضت، متأسفانه بعد از مدتی منحرف شد یعنی در مصر با کودتا اخوانالمسلمین مُرسی فریب آمریکا و عربستان را خورد و رفت با دام آنها بازی کرد و دیدید که با او چه کردند؟ مبارک را از زندان بیرون آوردند و مُرسی را به همان زندانی که مبارک بود بردند. یعنی اینها را فریب دادند و از آن طرف در سوریه، به جای یک مطالبه برای دموکراسی و انتخابات و اسلام، به جنگ نظامی و خشن و تروریزم مذهبی تبدیل کردند و وحشیترین تروریزم. شما ببینید آمریکا به داعش اسلحه میدهد. داعش حتی القاعده را قبول ندارد الآن داعش میگوید القاعده هم کافر و منحرف هستند! داعش را دارند به افغانستان میبرند، داعش طالبان را قبول ندارد، میگوید طالبان فلان هستند. بعد پشت داعش میبینید که ظاهر قضیه این است که بله اسلامگرایی است، حتی گفتند ایران داعش را راه انداخته است. در حالی که اگر انقلاب اسلامی نبود اینها کل منطقه را نابود کرده بودند همین الآن هم نابود کردند. داعش دارد اسلحه از آمریکا و انگلیس میگیرد همین فرانسه آنها را کمک میکند فقط برای این که مسلمین را به جان همدیگر بیندازند که مسئله فلسطین و قدس مطرح نشود.
من عرضم را ختم میکنم و آماده هستم که اگر دوستان فرمایشی دارند و گفتگویی داریم انجام بدهیم. فقط با این تأکید که تونس، معدن بزرگ انرژی است. تونس، از نخستین سرزمینهایی است که مهد تمدن اسلامی است چه شیعهشان چه سنیشان، همه آنها محبّ اهل بیت(ع) بودند و ضریب هوشی مردم تونس، تحصیلات مردم تونس، باید از یک طرف در برابر غربگرایی و فرانسهزدگی و راحتطلبی و عیاشی در نسل جدید بایستید از یک طرف مراقب باشیم که اسلام متحجر تکفیری وهابی گسترش پیدا نکند. بشود یک اسلامی که متعادل، ترکیب عقلانیت و عدالت و معنویت تا همانطور که تونس در قرنهای قبل از پایگاههای اصلی تمدن اسلامی بود دوباره یک پایگاهی برای تمدن جدید اسلامی بشود و انشاءالله پرچم فلسطین و قدس به دست شما در تونس و در شمال آفریقا، بین نسل جوان و جدید دوباره تبدیل به پرچم بالاتر تبدیل شود و مسئله اصلی باشد. و روشن باشد که از ایران تا تونس همه ما شعار «لاالهالاالله و محمد رسولالله» و امروز شعار رهایی قدس و رهایی کل جهان اسلام، وحدت همه مذاهب اسلامی و بازسازی تمدن مدرن اسلامی است.
این که مدام همه قضایای جهان عرب را از یک طرف، به ایران نسبت دادند یعنی مصر (مبارک) آمد صحبت کرد گفت من به اسرائیل و آمریکا گفتم اگر این نهضت در مصر پیروز شود اخوانالمسلمین ظاهراً سر کار میآید ولی در واقع انقلاب اسلامی ایران در مصر حاکم میشود. در تونس بنعلی همین را گفت. گفت بله اینها تحریک ایران و شیعه است. شاه اردن گفت میخواهند هلال شیعی تشکیل بدهند و سنیها را محاصره کنند! حالا هیچ کدام از شماها که هیچ وقت سنی هم نبودید هزاران جوان سنی در زندانهای شماست، شما از کی تا حالا سنی شدید؟ شما که لائیک و سکولار، اِلمانی بودید و ضد دین هستید یک مرتبه سنی مخالف شیعه شدید؟
با این نسبتها دوتا هدف داشتند. یکی به ملتهای مسلمان، ملت مصر و تونس توهین کنند و بگویند شما که خودتان انقلابی نیستید شما تحت تأثیر هستید! این توهین به ملت تونس و مصر است. یعنی شما وابسته به خارج هستید. دوم این که، برای سرکوب خشن بهانه پیدا کنند چون وقتی بگویند مردم معترض هستند که نمیشود کاری کرد باید جواب بدهی. اما وقتی بگویند اینها خارجی هستند میشود آنها را راحت سرکوبشان کرد. چون زمانی که قبل از انقلاب امام خمینی قیام کرده بود پهلوی یک مدت گفت اینها وابسته به کمونیستها هستند! بعد گفتند چطوری میشود که مرجع تقلید دینی کمونیست باشد؟ یک زمان هم گفتند خمینی از جمال عبدالناصر پول گرفته و به مصر وصل است! در حالی که ایدئولوژی امام خمینی(ره) هیچ ربطی به ایدئولوژی ناسیونالیزم قومی نداشته است.
و یک نکته دیگر این که گفتند بهار عربی تا بگویند اولاً اسلامی نیست سکولار است! و ثانیاً به غیر عربها به سایر مسلمین مربوط نیست! ولی انتفاضه اسلامی است و به قدس هم مربوط است به تمام جهان اسلام هم مربوط است ولی نه از نوع اسلام متحجر. ایران از اخوانالمسلمین در مصر و در تونس حمایت کرد با این که ما اختلاف نظرهایی داشتیم و پیروزی نهضت در تونس و مصر را مردم ما جنگ گرفتند. "راشد غنوشی" که اساساً بنده خدا جرم او از اول زمان بورقیبه و هم بنعلی که سالها زندان و تبعید بود جرم اصلی او دفاع از انقلاب اسلامی و خمینی(ره) بود میگفتند اینها خمینیون هستند! و اخوانیهای تونس بودند. حالا ما اختلاف نظرهایی داشتیم. یا "حسن ترابی" اخوانیهای سودان، ایران از همه اینها حمایت میکرده. وقتی مُرسی در مصر سر کار آمد ایران از او حمایت کرد ولی متأسفانه مُرسی دوباره کمپدیوید را تمدید کرد! و به جای این که بگوید ما با اسرائیل صلح نداریم کمپدیوید باطل، آن را امضاء کرد و به جای این که با ایران و حزبالله به جنبش مقاومت نزدیک شود رفت با عربستان و با آنها نزدیک شد و به آمریکا اعتماد کردند دیدید به او چه کردند؟ کودتا کردند هزاران مصری را کشتند او را هم به زندان انداختند. متأسفانه از این اشتباهات میشود و ما مدام باید تجربه پیدا کنیم که از این اشتباهات نشود. گرچه جوانان تونس وقتی به خیابان ریختند نه دنبال هیچ حزب و گروه خاصی نبودند نه دنبال احزاب قومی بودند نه دنبال اخوان بودند دنبال هیچ کس نبودند. خود جوانان تونس و مصر، نسل جدید به خیابان ریختند و یکی از مسائل همهشان هم مسئله عزت جهان اسلام و قدس بوده، در کنار آزادی انتخابات و در کنار استقلال کشورهای عربی.
اگر سؤالی یا نکتهای هست بفرمایید یا میخواهند صحبت کنند در خدمت شما هستیم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
هشتگهای موضوعی